ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

۴۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبکه های اجتماعی» ثبت شده است

تحلیل


شبنم کهن چی - شک ندارم جامعه ما پر از ظرفیت‌ها و توانایی‌هایی است که با به کار گرفتن‌شان می‌توانیم به سرعت پیشرفت کنیم. جوانان خوش‌فکر، توانا، میان‌سال‌هایی که کوله‌باری از تجربیات ارزشمند دارند، ایده‌پردازها و حتی سرمایه‌گذارانی که عاشق شهرت و کسب درآمد هستند. اما چرا اینجا مانده‌ایم؟ چرا با وجود داشتن سرمایه انسانی جوانی که صاحب توانایی، مهارت و دانش هستند کند پیش می‌رویم. ما عقب می‌مانیم. عقب می‌مانیم چون همیشه در پذیرش شرایط جدید مقاومت می‌کنیم و فکر می‌کنیم هر تغییری، توطئه‌ای است برای در چنگ گرفتن‌مان. تفکر غالب‌مان همیشه، خاکریزهایی دارد که وادارمان می‌کند از خود دفاع کنیم و تصور غالب‌مان به ما می‌گوید قرار است به ما حمله شود و همیشه پر هستیم از اطلاعات سری و دیوارهایی آسیب‌پذیر که باید از آنها مراقبت کنیم.
 
ما مقاومان بی رهبر
عقب می‌مانیم چون بیش از آنکه دوست داشته باشیم رهبر باشیم، پیرو بودن را ترجیح می‌دهیم؛ قدم گذاشتن در راه‌های تجربه شده، الگوبرداری از طرح‌های اجرا شده و ایرانی کردن همه چیز. این اتفاق وقتی می‌افتد که گاردمان را کمی باز می‌کنیم، هنگامی که جامعه موافق همراه شدن با تغییرات جدید بزرگ‌تر می‌شود و جامعه مخالف با جهان پیش رفتن، کوچک و کوچک‌تر می‌شود. 
می‌‌توانم در حوزه کاری خودم به این موضوع بپردازم؛ شبکه‌های اجتماعی. اکثر ما به خاطر داریم مواجهه جامعه و دولت با اینترنت حدود دو دهه پیش چگونه بود. بخش بزرگی از جامعه و البته کل حاکمیت با موضع‌گیری منفی در اظهار نظرهایشان اینترنت و بستری که برای برقراری ارتباطات مهیا کرده بود را به چشم یک تهدید می‌دیدند؛ از تهدید اجتماعی گرفته تا تهدید سیاسی. آن روزها که هنوز خبری از فیس‌بوک نبود و پیرهن عثمان، چت یاهو بود. بعدتر که اورکات و یاهو 360 به عنوان اولین شبکه‌های اجتماعی از راه رسیدند، دسته جدیدی از اخبار در رسانه‌ها شکل گرفت؛ اخباری که حکایت از پخش عکس‌های دخترها و خیانت همسرها و دام‌های دزدی با استفاده از اینترنت داشت. 
مخالفت‌ها ادامه داشت اما آنچه در کنترل مخالفان قرار نداشت گسترش و هویدا شدن بهره‌هایی بود که می‌شد از اینترنت برد. تا ماجرا به فیس‌بوک رسید. مخالفت با حضور در فیس‌بوک با اظهارنظرها آغاز شد و تا ارعاب و تهدید و توهین هم پیش رفت. چرا می‌گویم توهین؟ چون خوب به خاطر دارم چند سال پیش رییس پلیس وقت گفت فیس‌بوک فیلتر است چون کاربران شعور استفاده از این شبکه اجتماعی را ندارند. ارعاب و تهدید هم که مشخص است؛ فیلتر کردن و به صورت غیر رسمی جرم اعلام کردن فعالیت در فیس‌بوک.
 
گارد شکست اما...
خدا را شکر باید کرد که زمان، هر چند دیر، اما دگرگون کننده هر وضعیتی است. حالا به جایی رسیدیم که وزیر امور خارجه‌مان با فعالیت در شبکه‌های اجتماعی از جمله فیس‌بوک یکی از پیش‌روهای دولت است و اختلاف نظرها درباره رفع فیلترینگ فیس‌بوک منجر به بحث‌ها و گفت‌وگوهایی شد که نشان داد بخش بزرگی از جامعه و البته حاکمیت نظرشان درباره این شبکه اجتماعی تغییر کرده است. ما حتی شروع به راه‌اندازی و فعال کردن شبکه‌های اجتماعی کردیم؛ کلوب، تبیان، لنزور، آپارات و بسیاری از شبکه‌های کوچک و بزرگ. اما چه اتفاقی افتاد که به صورت مشخص شبکه‌هایی مانند کلوب و تبیان، مورد استقبال چندانی قرار نگرفتند. 
 
مرغ ما هم غاز است
نیروی انسانی، چه در ایران، چه خارج از ایران وجود دارد. نیروی انسانی صاحب تفکر، ایده، مهارت و البته توانایی ارتقای آنهاست. چرا نیروی انسانی ما شبکه اجتماعی مانند کلوب و تبیان را عرضه کرد، اما نیروی انسانی در کشوری دیگر، شبکه‌ای مانند فیس‌بوک را به دنیا معرفی کرد. شبکه‌ای که مرزها را نه تنها در بسترش بلکه در نامش هم از بین برده. کسی نمی‌گوید شبکه اجتماعی آمریکایی، می‌گوییم بزرگ‌ترین شبکه اجتماعی دنیا. یا اگر خیلی بزرگش هم نکنیم می‌گوییم بزرگ‌ترین شبکه اجتماعی. اما ما اینجا در اخبار و گزارش‌ها و اظهار نظرها می‌گوییم و می‌شنویم شبکه اجتماعی ایرانی... . 
کلوب، تبیان و ده‌ها شبکه اجتماعی دیگری که اگر جست‌وجو کنید به سادگی می‌توانید بیابید، الگوبرداری از شبکه‌اجتماعی فیس‌بوک کردند؛ امکانات، طراحی و خدماتی که در شبکه‌های اجتماعی راه‌اندازی شده توسط نیروی انسانی ایرانی راه‌اندازی شده، همان چیزی است که در فیس‌بوک است. 
این شبکه‌ها برای ایجاد جذابیت هیچ ایده‌ای ندارند و کاربران هنگامی که به مقایسه شبکه اجتماعی فیس‌بوک با یکی از شبکه‌های اجتماعی راه‌اندازی شده از سوی فعالان ایرانی می‌پردازد، با کاربری ساده‌تر و حرفه‌ای‌تر فیس‌بوک ترجیح می‌دهد همان‌جا بماند و از فیلترینگ استفاده کند.
 
ناباوری، نابارورمان کرد
چرا شبکه‌های اجتماعی که ما راه‌اندازی کردیم، بزرگ نشد؟ اولین پاسخ را بعد از درک مفهوم رسانه‌های اجتماعی باید در حوزه برنامه‌ریزی و ایده‌پردازی جست‌وجو کرد. مفهوم و خدماتی که می‌توان از رسانه‌های اجتماعی تعریف کرد و ارایه داد برای کسانی که اینجا اقدام به طراحی یک شبکه‌ اجتماعی می‌کنند چندان شفاف نیست. بخشی از جامعه ما هنوز باور نکرده رسانه‌های اجتماعی چه تاثیری می‌تواند در رشد اقتصادی کسب و کارهای کوچک و بزرگ داشته باشد. یا حتی در حوزه سیاسی چه کمکی می‌تواند به احزاب کند. 
تصوری که از رسانه‌های اجتماعی داریم، محیطی است که صرفا برای انتشار دل‌نوشته‌ها و لایک کردن و به اشتراک گذاشتن عکس و ویدیو است. اگر کمی حرفه‌ای‌تر و جدی‌تر به ماجرا نگاه کنیم شاید بتوانیم در راستای رشد در یک حوزه مشخص، شبکه اجتماعی طراحی کنیم که دایره امکانات بسته‌تر اما تخصصی‌تری داشته باشد. از سوی دیگر برای بسیاری از ما کافی است تنها یک شبکه مانند فیس‌بوک داشته باشیم؛ نه مخاطبان‌مان را هنگام طراحی شبکه مشخص می‌کنیم و نه سیاست بلندمدتی برای ارایه خدمات و بزرگ شدن شبکه داریم. 
 
بی برنامگی کشنده است
از موفق نبودن مدیریت این شبکه‌ها کار می‌کنند نیز می‌توان به عنوان یکی از دلایل موفق نبودن شبکه‌های اجتماعی داخلی نام برد. کافی است به فیس‌بوک و نحوه مدیریت داخلی و نتایجی بیرونی آن نگاهی بیندازیم.
یک برنامه منظم برای به روز رسانی و ایده‌پردازی، برای ارایه گزارش‌های مالی و سیاست‌گذاری‌های سالانه، برای برگزاری نشست‌های خبری و اطلاع‌رسانی به کاربرانی که از شبکه استفاده می‌کنند، برای رصد کردن توانایی کارمندان و ارایه پیشنهادات کاری جدید در فواصل زمانی معین جهت جا به جایی کارمندان در راستای افزایش کارایی آنها، برای ترسیم چشم‌انداز چند سال آینده و تهیه برنامه تجاری مناسب و گام بر داشتن بر اساس آن و... وجود دارد. این برنامه‌ها منجر به شفاف‌سازی در مورد قدم‌های بعدی، چشم‌انداز آینده، اهداف و در نتیجه بهبود کارایی تیم خواهد شد که نتیجه بیرونی آن ارتقای جایگاه محصول (که اینجا شبکه‌های اجتماعی مد نظرمان است) خواهد بود.
در کدام یک از شرکت‌هایی که برای طراحی و راه‌اندازی یک شبکه اجتماعی در ایران تیم جمع می‌کند این برنامه‌ریزی‌ها و اطلاع‌رسانی‌ها وجود دارد. 
چند نفر از کاربرانی که گیگ‌های شبکه‌های اجتماعی محسوب می‌شود کادر مدیریتی شبکه‌های اجتماعی مانند کلوب، تبیان، آپارات یا لنزور را می‌شناسند؟ چند بار گزارشی از سیاست سالانه این شبکه‌ها منتشر شده؟ چه گزارشی در مورد وضعیت مالی و برنامه تجاری این شبکه‌ها نوشته و در اختیار رسانه‌ها قرار داده شده است؟ در چند همایش، مدیران این شبکه‌ها به عنوان سخنران درباره ایده‌شان و راهی که آمده‌اند صحبت کرده‌اند؟
 
دست سایه را رها کن
اینجا همه چیز در سایه است و پیشرفت در سایه امکان‌پذیر نیست. دسترسی به آمار دقیق کاربران فعال در شبکه‌های اجتماعی که از سوی ایرانی‌ها راه‌اندازی شده است اگر نگوییم محال است، بسیار سخت است.
 در مورد برنامه تجاری نیز محال است بتوان از میزان درآمد کسب شده آنها و برنامه آینده‌شان برای افزایش درآمد اطلاعات دقیقی بتوان به دست آورد. حتما می‌دانید اینجا کشوری است که اعداد و ارقام، جزو اطلاعات سری مردمانش محسوب می‌شود. 
از روزنامه‌ها گرفته که تمایلی به اعلام دقیق تیراژشان ندارند تا شرکت‌های کوچک و بزرگی که از رونمایی کردن از اعدادشان در حوزه تولید، هزینه، درآمد و الی آخر فرار می‌کنند. اینجا همه چیز «حدودی» است؛ حدود هزار بازدید روزانه، حدود 100 هزار کاربر، حدود 20 میلیون سرمایه و غیره. اینجا شفاف‌سازی، احساس ناامنی به مدیران و صاحبان کسب و کارها می‌دهد. در حالی که شفاف‌سازی باعث جلب اعتماد مشتریان (اینجا کاربران مد نظر ماست) می‌شود.
 
ارث را بگذار و بگذر
هر چند طراحی و راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی، دنیایی کاملا نو و کم سن و سال در ایران است اما خصلت‌های قدیمی به فعالان این حوزه هم سرایت کرده است. اگر نگوییم وقتش گذشته، باید بگوییم وقتش رسیده جدی‌تر به این حوزه و تولید محتوای رسانه‌های اجتماعی نگاه کنیم. این حوزه، حوزه‌ای است که می‌تواند تاثیر به سزایی در بازار کار داخلی داشته باشد. از به کار گرفتن تیم‌های مشاوره‌ای گرفته تا گرافیست‌ها و برنامه‌نویس‌ها و کپی‌رایترها. فقط باید کمی بزرگ‌‌تر فکر کنیم و باور کنیم قرار است کاری انجام دهیم نه کاری انجام دهیم که باوری را از سر بازکنیم.

پاکسازی فضای مجازی به دست مردم

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۲ ق.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی - اقناع کردن، صادق بودن و دادن اطلاعات کافی به مردم همیشه در پیشبرد و اصلاح امور در همه جای دنیا کارساز بوده است. ایرانی‌ها نیز از این قاعده مستثنا نبوده و هر گاه مقام یا مسوولی اظهاراتی از جنس صداقت داشته باشد، به سرعت با پذیرش و درک از سوی مردم مواجه می‌شوند.

محمد معصوم - حکایت است مرد هیزم‌شکن تبربه‌‌دستی با خرسی دوست بود. طبق داستان معروف، تبرش را با اره‌برقی عوض می‌کند اما دریغ از پیشرفتی چشم‍گیر در کارش. چراکه هیزم‌شکن نمی‌دانسته اره برقی روشن می‌شود و همچنان به شکل دستی از آن استفاده می‌کرد! روزی خسته از کار، او می‌خوابد و دوست خرسش در راستای پیشبرد داستان، اره را بر سر او فرود می‌آورد. از قضا اره شروع به‌کار کرده هر دو با تعجب می‌گویند: اااا... این چه صدای عجیبی است؟

اینترنت هم گاهی صداهای عجیبی دارد. در مورد اخیرش، El Chapo این صدا را می‌شنود. بعد از ماه‌ها بی‌خبری از این قاچاقچی مکزیکی متواری از زندان، پسر هوشمندش سالازار لطف می‌کند و عکس 3 نفره‌ای منتشر می‌کند. با این عنوان: من و 2 نفر یهویی. و البته ابتکار به‌خرج داده صورت آن دو عزیز را شکلکی می‌کند. اما آن بزرگوار سبیل‌دار چه کسی جز ال چاپوی افسانه‌ایست؟ سالازار گویا با مفهوم Geotag هم چندان آشنایی ندارد. در زیر پست توییتری او درج شده : Costa Rica. مگر چند کاستاریکا در جهان وجود دارد؟

البته درحال حاضر دیگرچنین پستی وجود ندارد.

اما همیشه قضایا به این شیرینی! هم نیست. درمورد دیگری، انتشار عکس باعث افشای هویت یک سلاخ حیوانات شد. والتر پالمر دندانپزشک آمریکایی، چندان ابایی از انتشار تصاویر شکارهایش ندارد. در یکی از این نمونه‌ها در محیط حفاظت شده زامبیا، شیر مهربانی ملقب به  Cecilبه طرز فجیعی کشته می‌شود بدون برجاماندن ردپایی از مسببین این حادثه. این دکتر شجاع و دوست شجاع‌ترش، اقدام به انتشار عکس‌های شیرشکار شده‌ای می‌کنند که از قضا این پرسش پیش می‌آید که این شیر همان سسیل بیچاره نیست ؟ چرا!

اما این داستان نیز پایان نمونه‌های عجیبی که صدایش در اینترنت درآمد نیست.Kiwi Jihadi – AbuAbdulRahman – Mohammad Daniel – Mark John Taylor این‌ها همه یک نفرند. یک استرالیایی که پاسپورتش را سوزانده تا به‌خیال خودش سفر One Way Trip یا یک‌طرفه‌ای داشته باشد به سرزمین‌های اسلامی. این داعشی گویا حواسش نبوده مکان‌نمای حساب کاربری‌اش را غیرفعال کند. او در سوریه بوده!

داستان بعدی نیز جالب است، این مورد البته بیشتر به مناسبات سیاسی کشورها برمی‌گردد. ماجرا از این قرار است که بعد از مراسم انتخاب بانوی برگزیده، دو برگزیده اسراییل و لبنان با هم عکس به اصطلاح سلفی می‌گیرند. گویا رسانه‌ای شدن این عکس اینستاگرامی برای هردو نفر دردسر ساز شده است.

یک مورد دیگر اما درباره فلسفه وجودی شبکه‌های اجتماعی است یعنی همان Show Off یا چشم و هم‌چشمی که من دارم تو نداری. چندی پیش دختر جوان چینی با عکس‌های خود دل خیلی‌ها را ربوده بود. ماشین‌های گرانقیمت، لباس‌های شیک، ساعت‌های پرزرق و برق. ولی این‌ها همه با قاموس نظام درتضادند. نمایش ثروت از خطوط قرمز حزب کمونیست است. با ایجاد حساسیت و پیگیری‌های ماموران دولتی، کاشف به عمل میآید این خانم گرداننده یک سایت شرط‌بندی آنلاین بوده؛ ولی او منشا ثروتش را چیز دیگری اعلام کرده بود. لازم به‌ذکر است شرط‌بندی نیز از خطوط قرمز حزب است.

اما از قدیم باب بوده پسران را بابت اشتباهاتشان شماتت و سرزنش می‌کردند که پدر به آن خوبی تو چرا این‌گونه شدی و پسر کو ندارد نشان از پدر نشاید که نامش نهند آدمی و قص علیهذا! ولی این خارجیان از اساس اعتقاداتشان متفاوت است. در این نمونه دختر یکی از بازیکنان مطرح فوتبال در آمریکا با انتشار عکس‌های نه‌چندان متعارف و معقول، به فکر آبروی پدرش نبوده. البته او عکس‌های جنجالی را پاک می‌کند ولی حواسش نبوده زود دیر می‌شود!

البته این مورد چندان هم جدید نیست. مشخص نیست چرا کریس براون خواننده رنگین پوست آمریکایی سال 2009 با فروشگا‌ه‌های زنجیره‌ای وال-مارت سر لج می‌افتد و به‌صورت توییتری آن را می‌نوازد شاید هنوز آلبوم‌های خودش را در قفسه‌هایش ندیده بود اما به محض دیدن آن‌ها پست را پاک می‌کند و مثلا ما نمی‌فهمیم!

قاعدتا سوانح و فجایع طبیعی احساس هم‌دردی مردمان سراسر جهان را برمی‌انگیزاند و هرکس به نحوی سعی در کمک می‌کند؛ اما این آقای استندآپ کمدین گویا بامزه‌تر از این حرف‌هاست. بعد از سومانی دهشتناک ژاپن، گیلبرت گاتفرید شروع به لطیفه‌سازی می‌کند. حالا این لطایف در جهت تلطیف فضا بود یا چیز دیگر نمی‌دانیم! البته این قضیه برایش گران تمام می‌شود و او دیگر در کنداکتور کمدین‌ها جایی نداشت.

داستان دیگر نیز مربوط به آنتونی وینر ملقب به مرد 140 کاراکتری است؛ یعنی قاعدتا باید با خطرات بازی کردن با دم این شیر بیشتر از بقیه آشنا باشد؛ اما معلوم نیست چرا و از چه روی عکس مساله‌دار خود را منتشر می‌کند آن‌هم برای یک دانشجوی خانم! البته این عکس از طریق توییتر نبود اما لینکش روی حساب کاربری توییتر قرار می‌گیرد. احتمالا حدس زده‌اید این پست پاک می‌شود اما آن‌چه  نباید می‌شد رخ داد! ابتدا ماجرا تکذیب و کمی بعد تایید می‌‍‌شود. این آقای سیاستمدار چندان از گذشته پندبگیر نیست. شما قضاوت کنید: July 29, 2010  - May 27, 2011  - May 30, 2011  - June 1, 2011 - June 6, 2011 - June 9, 2011 و غیره کافی نیست؟ نهایت ماجرا نیز به استعفا ختم می‌شود.

گذری هم به نمونه‌های وطنی داشته باشیم. ماجراهای پیج اینستاگرام the rich kids of Tehran تا مدت‌ها نقل محافل بود. بزرگ‌زادگانی که صدقه سر والدین گرانقدرشان زندگانی گرانقیمتی را تجربه کرده و دیگران را هم شریک این تجربیات می‌کنند اما تنها در عکس و فیلم خوشگذرانی‌. این صفحه 80 هزار و اندی فالوئردار مدتی از دسترس خارج بود اما کماکان به فعالیتش ادامه می‌دهد. اگر شما هم از قافله آن عزیزان بالایی هستید ما را در تجربیاتتان شریک کنید.

اما چندوقتی می‌شود بحث شمایل درون و بیرون عزیزان بازیگر فکر و ذکر نمایندگان مردم را به خود مشغول کرده است. هیاتی متشکل از نمایندگان 3 قوه بیانیه می‌دهند مسوول رسیدگی به این ماجرا شده‌اند؛ بازیگرانی که در تلویزیون آن‌طور باشند و در غیرتلویزیون این‌طور یا بالعکس با آن‌ها برخورد شده ممنوع‌الکار و ممنوع‌التصویر می‌شوند. حالا باید ببینیم این تهدیدها تا چه مقدار جدی است.

کاری نداریم این بحث مگو تا چه مقدار اساس فیزولوژیکی دارد، چه مقدارش روان‌شناسی است، اصلا حقیقی است یا هوا و هوسی بیش نیست، احتمالا هواداران و مخالفان پست جنجالی بهرام رادان هم کاری به این حرف‌ها ندارند. همیشه پای چیز دیگری درمیان است؛ از ما نشنیده بگیرید سیاست...!

به‌عنوان آخرین نمونه ذکر مهمان یکی از برنامه‌های پربیننده ساخت داخل خالی از لطف نیست. در برنامه امسال ماه عسل یکی از مهمانان تحت عنوان مشاغل سخت معرفی می‌شود. گویا تعریف شغل سخت دیگر آن عرق جبین سابق نیست؛ چون کاشف به‌عمل می‌آید این مهمان پوزر عروس است. پوزر عروس نوعی همراه و آموزش دهنده به عروس برای نحوه رفتار و اجرای برنامه عروسی است. البته ماجرا بعد از مراجعه هموطنان به پیج انیستای این پوزر! داغ‌تر شد تا آن‌جا که شنیدیم به عوامل این برنامه در مورد انتخاب مهمان گوشزد شد. امان از دست این اینستا...(منبع:فناوران)

 

پناهندگان سوری سوار بر موج شبکه‌های اجتماعی

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ب.ظ | ۰ نظر

میثم لطفی - انتشار تصاویر مربوط به جسم بی‌جان کودک سوری در ساحل ترکیه هفته گذشته همه کاربران را متاثر کرد و به‌اشتراک‌گذاشتن مطالب مربوطه موجب شد این کودک که به همراه خانواده خود برای زندگی آرام در کشور دیگر خاک سوریه را ترک کرده بود، به نماد پناهندگان مظلوم جهان تبدیل شود. اعضای شبکه‌های اجتماعی در طول هفته عکس‌های مربوط به این پسربچه را منتشر کردند و متن‌های مختلفی در رابطه با زندگی سخت او و همسالانش به‌اشتراک گذاشته شد تا دیگر کاربران جهانی در جریان این اتفاق قرار بگیرند. به گفته بسیاری از کارشناسان، شبکه اجتماعی تنها رسانه‌ای بود که باعث شد مرگ این کودک به یک اتفاق بزرگ در جهان تبدیل شود و توجه همه مردم را به این مساله جلب کند.

عکس‌العمل در مقابل انتشار گسترده این تصاویر در شبکه‌های رسانه‌ای به دو صورت شکل گرفت؛ نخست آنکه بسیاری از مردم پس از دیدن عکس‌های مربوط به پسربچه‌ای که در ساحل دریا جان خود را از دست داده بود ناراحت شدند. در مطالب منتشرشده از سوی این افراد به علل گوناگونی در این زمینه اشاره شد که جنگ سوریه، خودخواهی قدرتمداران، قوانین سختگیرانه اروپا برای ورود مهاجران، و بی‌تفاوتی سنگدلانه در مقابل بحران پناهندگان جهانی از مهم‌ترین آنها بود. تمامی این عوامل اهمیت فراوان داشت. با این وجود، عکس مربوط به کودک سوری موجب شد بار دیگر جهانیان مشکلات مربوط به پناهندگان را هم مورد توجه قرار دهند و شبکه اجتماعی در قالب یک ابزار رسانه‌ای این خبر را به گوش مردم جهان برساند. اعضای شبکه‌های اجتماعی با تشکیل کمپین، انتشار بیانیه،‌ اعتراض به مراکز مسوول و ... سعی کردند جلوی ادامه این روند را بگیرند.

عکس‌العمل گروه دیگری از کاربران لایک کردن تصاویر مربوطه بود و آنها تصور می‌کردند که این اتفاق یک موج زودگر در شبکه‌های رسانه‌ای است که پس از گذشت مدت کوتاه کنار می‌رود و کاربران جهانی با پیدا کردن موضوع جدید، این مساله را به دست فراموشی می‌سپارند. این گروه از اعضای شبکه‌های اجتماعی در مطالبی که طی هفته گذشته منتشر کردند، این مساله را مورد توجه قرار دادند که به‌اشتراک‌گذاری عکس‌های ‌آیلان کردی، کودک سه ساله سوری یک موج اجتماعی در دنیای مجازی است و هیچ‌گونه بازتابی در دنیای واقعی نخواهد داشت.

بازتاب در شبکه‌های اجتماعی

روزنامه نیویورک‌تایمز سال 2012 میلادی گزارشی را با عنوان «ناجیان مجازی در دنیای صنعتی» منتشر کرد و نشان داد که چگونه شبکه‌های اجتماعی اتفاقات مهمی را که در دنیای واقعی صورت می‌گیرد بازتاب می‌دهند و باعث می‌شوند یک مساله به دغدغه ذهنی همه مردم جهان تبدیل شود. در آن زمان یک جوان اهل اوگانادا تصویر ویدیویی زندگی خود را با موضوع تبعیض و فقر روی شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد و طولی نکشید که ویدیو به موضوع اصلی مطالب منتشر شده توسط کاربران جهانی تبدیل شد و توجه همگان را به خود جلب کرد. تجو کول، نویسنده گزارش نیویورک‌تایمز در آن زمان توضیح داد که چگونه چرخه خشم و نفرت در اینترنت می‌تواند برای همه کاربران همه‌گیر شود و پس از ایجاد موج همگانی نسبت به یک موضوع خاص، نتایجی بیش از سرگرمی در دنیای شبکه‌های اجتماعی را بر جا بگذارد.

در تراژدی مربوط به مرگ کودک سوری اتفاق مشابه صورت گرفت و فیس‌‌بوک بستری را برای کاربران ایجاد کرد تا خشم خود در مقابل وضعیت پناهندگان را بروز دهند و نسبت به مشکلات این گروه از افراد در سراسر جهان اعتراض کنند. اگرچه فیس‌بوک توانست بیشترین تاثیر را در انتشار گسترده خبر مربوط به آیلان کردی بر جا بگذارد، ولی باید توجه داشت که شبکه اجتماعی در چنین شرایطی نمی‌تواند راهکار حل مشکلات باشد و پس از طرح موضوع، راه‌حل‌های کاربردی باید در دنیای واقعی به‌کار گرفته شود. شبکه اجتماعی فضای لازم برای همدردی را فراهم می‌آورد و احساسات قابل اشتراک مردم سراسر جهان را بروز می‌دهد تا یک مساله مورد توجه قرار گیرد و در بیشتر مواقع راه‌حل کاربردی در چنین بستری ارایه نمی‌شود.

پناهندگی در شبکه‌های اجتماعی

مرگ کودک سه ساله سوری در ساحل مدیترانه هفته گذشته به مهم‌ترین موضوع در رسانه‌های اجتماعی تبدیل شد و تقریبا همه کاربران جهانی عکس‌های مربوط به این اتفاق را مشاهده کردند. با این وجود شبکه اجتماعی اتفاقات مشابهی که تا پیش از این صورت گرفت را بزرگ نکرده بود. از ابتدای سال 2015 میلادی تا زمان مرگ ‌آیلان کردی‌ بیش از دو هزار پناهنده جان خود را در دریا از دست دادند و در مجموع تعداد پناهندگانی که امسال به قصد زندگی در کشور بهتر زادگاه خود را ترک کردند 3279 نفر محاسبه شد. در حالی که بخش اعظم پناهندگانی که امسال جان خود را از دست داده‌اند ملیت سوری دارند، آخرین آمارهای رسمی نشان می‌دهد بیش از نیمی از ساکنان این کشور بی‌خانمان شده‌اند و از سال 2011 میلادی که جنگ در این کشور آغاز شد، بیش از چهار میلیون نفر از سوریه گریخته‌اند. طی این مدت کودکان سوری زیادی در جریان فرار از طریق دریای مدیترانه جان خود را از دست دادند و بسیاری از آنها که به اردوگاه‌های پناهندگان در اردن، لبنان و ترکیه رسیده‌اند، با مشکلات مالی فراوان مواجهند. با این وجود شبکه اجتماعی ماجرای ‌آیلان کردی را مورد توجه قرار داد و این کودک را به نماد پناهندگان جهان تبدیل کرد. اعتراضات جهانی در شبکه‌های اجتماعی طی یک هفته گذشته باعث شد دولت مجارستان سرانجام موافقت خود را برای ورود تمام پناهندگان سوری اعلام کند و از کشور آلمان بخواهد به صورت گسترده‌تر آنها را تحت پوشش قرار دهد.

دولت‌های غربی هم‌اکنون بر این باورند که مرگ یک کودک پناهنده در دریا تراژدی بزرگ محسوب می‌شود. ولی ورود میلیون‌ها پناهنده به کشورهای دیگر یک تهدید بزرگ است که اگر مدیریت نشود، مشکلات فراوانی را به‌وجود می‌آورد و به همین دلیل باید از ورود آنها جلوگیری شود. همین مساله موجب شده بسیاری از کارشناسان فشارهای مربوط به شبکه‌های اجتماعی در مورد وضعیت پناهندگان جهانی را مربوط به دنیای مجازی بدانند و به آثار آن در دنیای واقعی چندان خوش‌بین نباشند.

البته نقد این گروه از کارشناسان به این معنا نیست که شبکه اجتماعی نباید مرگ کودک یک کودک سوری را مورد توجه قرار ندهد. بلکه این افراد تاکید دارند که دنیای مجازی باید راهکارهای خود را به دنیای واقعی انتقال دهد و کمک‌های خود را عملی کند. این اتفاق بسیار خوبی است که کاربران شبکه‌های اجتماعی مرگ کودک پناهنده را مورد توجه قرار می‌دهند و از دیدن تصاویر آن متاثر می‌شوند. بسیاری از افرادی که عکس مربوطه را دست به‌دست چرخانده‌اند عضو تشکل‌های غیردولتی بودند که پس از این اتفاق سعی در کمک‌رسانی به پناهندگان جهان دارند.

قدرت شبکه‌های اجتماعی

شوکه‌شدن کاربران جهانی از انتشار تصاویر مربوط به کودک سه ساله سوری بخشی از قدرت شبکه‌های اجتماعی در انتشار گسترده یک مطلب و تمرکز هرچه بیشتر روی آن را نمایان کرد. با این جریانات بریتانیا که برای سال‌های طولانی تدابیر خصمانه‌ای در مقابل پناهندگان اتخاذ کرده بود، تیتر نخست بسیاری از روزنامه‌های خود را به مرگ آیلان کردی اختصاص داد و در صفحات اجتماعی مربوط به دولت این کشور هم مطالب مربوطه منتشر شد. البته به‌صورت همزمان در رسانه‌های غربی مطالب فراوانی در مورد تهدیدهای پناهندگان به انتشار رسید و برخی کاربران هم عکس‌هایی به‌نمایش گذاشتند که نشان می‌داد ماموران پلیس چگونه با خشونت از ورود بی‌خانمان‌ها به کشور خود جلوگیری می‌کنند. این مسایل طی یک هفته گذشته به‌صورت گسترده مورد توجه قرار گرفت و در یک طرف قدرت دولت‌ها برای جلوگیری از ورود سیل گسترده پناهندگان وجود داشت و در طرف دیگر قدرت شبکه‌های اجتماعی برای حمایت از هرچه بیشتر از پناهندگان دیده می‌‌شد.

البته باید توجه داشت که مقابله با پناهندگان فقط به بریتانیا محدود نمی‌شود. بسیاری از کشورهای غربی قوانینی را تصویب رسانده‌اند که بر اساس آنها جلوی ورود مهاجران گرفته می‌شود و در شرایطی که پناهندگان خود را به ارودگاه‌ها می‌رسانند، باز هم شرایط مناسبی برای آنها ایجاد نمی‌شود. همین مساله موجب شده دولت‌های غربی مرگ یک کودک در دریا را تراژدی بخوانند و ورود میلیون‌ها پناهنده به کشور خود را تراژدی بزرگ‌تر تعریف کنند. بسیاری از ساکنان کشورهای غربی در آخرین آمارگیری‌ها اعلام کردند که ترجیح می‌دهند پناهندگان در کنار آنها زندگی نکنند و از کشور آنها خارج شوند.

در آخرین بررسی صورت‌گرفته 67 درصد مردم بریتانیا اعلام کردند که خروج پناهندگان را از کشور خود ترجیح می‌دهند و تمایلی به ورود مهاجران ندارند. همین مساله موجب شد دولت بریتانیا تنها با ورود 216 بی‌خانمان سوری موافقت کند. ولی نکته جالب اینجاست که بسیاری از همین افراد که تمایلی به زندگی در کنار پناهندگان ندارند، طی یک هفته گذشته تصاویر آیلان کردی را به‌اشتراک گذاشتند و از مرگ او ابراز تاسف کردند. این مساله نشان داد که شبکه اجتماعی تا چه اندازه می‌تواند قدرتمند باشد و با تغییر اذهان عمومی جامعه، یک موضوع را میان مردم گسترش دهد.

پرسش اینجاست که وقتی شبکه اجتماعی احساسات کاربران جهانی را بر می‌انگیزد و در زمینه‌های مختلف یک مساله را در قالب بحران جهانی معرفی می‌کند، چه اتفاقی باید صورت گیرد تا آثار آن در دنیای واقعی مشهودتر باقی بماند؟ سال 1972 میلادی در جریان جنگ ویتنام عکس منتشرشده در روزنامه‌ها دختربچه‌ای را نشان می‌داد که پس از انفجار بمب در حال فرار بود تا جان خود را نجات دهد. در آن زمان که شبکه اجتماعی وجود خارجی نداشت، روزنامه‌های سراسر جهان این عکس را منتشر کردند و فشارهای عمومی بر دولت آمریکا به‌قدری افزایش یافت تا سرانجام جنگ خاتمه یافت. این روزها شبکه‌های رسانه‌ای به‌خصوص فیس‌بوک موج مشابهی را در جریان مرگ پسربچه سوری ایجاد کردند و تلاش می‌کنند وضعیت پناهندگان را بهبود بخشند. برخی کارشناسان با حمایت‌های کاربران جهانی طی هفته گذشته به این نتیجه رسیده‌اند که دولت‌های غربی هم‌اکنون آمادگی بیشتری برای تغییر قوانین خود دارند و ساکنان این کشورها هم بیش از گذشته زندگی در کنار پناهندگان را می‌پذیرند. ولی باید توجه داشت که تصویب قوانین جدید از سوی دولت‌های غربی نیازمند آن است تا مردم آنچه را که در شبکه‌های اجتماعی انجام دادند، در دنیای واقعی هم دنبال کنند.

کمک کردن به میلیون‌ها پناهنده‌ای که خانه خود را از دست داده‌اند و جایی برای زندگی ندارند محدود به شبکه‌های اجتماعی نمی‌شود. این اقدام نیازمند موج جهانی در دنیای واقعی است تا نگاه جامعه به زندگی در کنار افرادی با زبان خارجی و فرهنگ متفاوت تغییر کند. اگرچه کمپین‌های تشکیل‌شده در فیس‌بوک، به‌اشتراک‌گذاری تصاویر، تاثر همگانی و ... برای پررنگ‌تر شدن یک مشکل اتفاق قابل ملاحظه‌ای است، ولی ادامه آن در خارج از چارچوب‌های مجازی می‌تواند تاثیرات بهتری را بر جا بگذارد. (منبع:عصر ارتباط)

یک روانشناس گفت: دانستن‌های نادرست بزرگ‌ترین آفت جامعه امروز است.

سید محمود انوشه در همایش کار، تکنولوژی و زندگی سالم که در مجتمع فرهنگی ستارگان اراک برگزار شد، سن 14 تا 64 سالگی را دوران تخیل و توهم عنوان کرد و گفت: غالب عمر 14 تا 64 سالگی توهم است و افکار بیهوده به سراغ انسان می‌آید.

این نویسنده و محقق اظهار کرد: شبکه‌های اجتماعی از یک سو و شبکه‌های ماهواره‌ای از سویی دیگر خانواده‌های ایرانی را مورد هدف قرار داده‌اند تا نظام خانواده‌ها را از هم برچینند.

این روانشناس ضمن تاکید بر نقش شبکه‌های اجتماعی در خانواده‌های ایرانی گفت: ما دچار فقر مطالعه در حوزه خواندن کتاب هستیم.

وی فقر مطالعه و تغییر رویکرد به سمت شبکه‌های اجتماعی را از معضلات جامعه امروز برشمرد و تاکید کرد: این قضیه از دست تنظیم و اصلاح اجتماعی خارج شده و هر خانواده‌ای باید نگران فرزندان خود باشد.

به گزارش ایسنا وی عنوان کرد: میزان تمرکز، انرژی و زمانی که دانشجویان در این دو سال اخیر صرف شبکه‌های اجتماعی کرده‌اند با 48 واحد دانشگاهی در هر ترم برابر است.

انوشه افزود: بزرگترین آفت جامعه ما این است که اطلاعات بومی نیست و یک شبکه اطلاعات تقلیدی را بومی‌سازی کرده‌ایم.

مروری بر شبکه دولت 18 ساله

سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ق.ظ | ۰ نظر

چشم انداز شبکه دولت، اتصال به شبکه ملی اطلاعات است. به این معنا که بعد از راه اندازی شبکه ملی اطلاعات، کسانی که از شبکه ملی استفاده می کنند، می توانند به شبکه دولت دسترسی پیدا کنند. حتی شبکه لایه عمومی دولت می تواند خود لایه اختصاصی شبکه ملی اطلاعات شود، بنابراین منافاتی بین شبکه دولت و شبکه ملی اطلاعات وجود ندارد و هر دو بخشی از دولت الکترونیک خواهد شد.
یکی از ویژگی های شبکه عمومی دولت، اتصال به شبکه های دستگاهی وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مانند «رشد» (آموزش و پرورش)، «شباب» (وزارت بازرگانی)، «سلامت» (وزارت بهداشت)، «عدالت» (قوه قضائیه) و... است تا شبکه های محلی بعد از اتصال به شبکه دولت بتوانند از شبکه های سایر دستگاه ها و وزارتخانه ها استفاده کنند.
«شبکه دولت» در آینده با امضای تفاهم نامه به «شبکه ملی اطلاعات» متصل و بخشی از دولت الکترونیک خواهد شد. این خبر را علی عباسیان آرانی، مدیر کل دفتر تحقیقات و برنامه ریزی مرکز فناوری اطلاعات و امنیت نهاد ریاست جمهوری اعلام کرد. وی به «ایران» گفت: اکنون شبکه دولت در 11 هزار نقطه کشور، برای تبادل اطلاعات و تسریع در انجام خدمات، قابل دسترسی است و مقرر شده دسترسی به این شبکه تا 60 هزار نقطه (تا سطح بخشداری ها) در کشور برسد.


**شبکه دولت، دولت الکترونیک نیست
«شبکه دولت را نباید با دولت الکترونیک یکی دانست یا اشتباه گرفت. این دو موضوع کاملاً از هم جدا هستند. شبکه دولت در حقیقت یک زیرساخت سخت افزاری و نرم افزاری برای انجام کارهای خاص و کاملاً متفاوت از دولت الکترونیک است البته می تواند در آینده بخشی از دولت الکترونیک باشد.»
عباسیان آرانی، با بیان این مطلب می افزاید: «سرویس هایی روی شبکه دولت قرار داده شده که در آینده امکان ارتباط آنها با دولت الکترونیک بیشتر میسر خواهد شد.»
وی در پاسخ سؤال عده ای که مطرح کردند چرا با وجود سابقه طولانی راه اندازی شبکه دولت، دولت الکترونیک شکل نگرفته است، می افزاید: «بحث دولت الکترونیک چند سال است که در برنامه پنجم توسعه دولت لحاظ شده است در صورتی که شبکه دولت سابقه طولانی دارد.»
این مقام مرکز فناوری نهاد ریاست جمهوری هدف شبکه دولت را ارائه خدمات الکترونیکی و اطلاعات، همسو سازی و هماهنگی برای استفاده از ظرفیت های آی تی سی به صورت یکپارچه به ذینفعان برای رسیدن به دولتی فراگیر و هوشمند عنوان کرده و می گوید: «چشم انداز شبکه دولت، اتصال به شبکه ملی اطلاعات است. به این معنا که بعد از راه اندازی شبکه ملی اطلاعات، کسانی که از شبکه ملی استفاده می کنند، می توانند به شبکه دولت دسترسی پیدا کنند. حتی شبکه لایه عمومی دولت می تواند خود لایه اختصاصی شبکه ملی اطلاعات شود، بنابراین منافاتی بین شبکه دولت و شبکه ملی اطلاعات وجود ندارد و هر دو بخشی از دولت الکترونیک خواهد شد.»
عباسیان آرانی می افزاید: «قرار است تفاهم نامه ای برای دوران گذار شبکه دولت به شبکه ملی اطلاعات امضا شود. تا نیازی به انجام موازی کاری نباشد بنابراین شبکه دولت با شبکه ملی اطلاعات ارتباط تنگاتنگی خواهند شد.»


**یک شبکه 18 ساله
اما سؤال این است که پیشینه طرح «شبکه دولت» به چه زمانی بر می گردد و از چه زمانی و با چه اهدافی راه اندازی شده است؟ عباسیان آرانی ابتدا به تعریف این شبکه اشاره کرده و می گوید: «این شبکه مجموعه ای امن و با پهنای باند مناسب از زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری است که دارای استانداردهایی براساس قوانین و مقررات است و تسهیل، تسریع، حمل اطلاعات بین ذینفعان و ارائه خدمات الکترونیکی در لایه های عمومی و اختصاصی دولت را پیگیری می کند.»
«تفکر راه اندازی شبکه دولت در سال 1375 با بستر سخت افزاری و نرم افزاری آن زمان شکل گرفت و پیشنهاد شد دفتر هیأت دولت یک شبکه اختصاصی الکترونیکی برای انجام مکاتبه های سریع خود با وزارتخانه ها و سازمان های دولتی در شهر تهران راه اندازی کند، بنابراین، این شبکه سابقه نزدیک به 18 سال دارد.»
وی در ادامه می گوید: «بعد از فراهم شدن بستر، این شبکه در سال 76 راه اندازی و ابتدا مکاتبه های اداری بین چند دستگاه ستادی انجام شد. سپس در سال 77، 10 معاونت ریاست جمهوری، در سال 78 استانداری های 10 استان به شبکه دولت اضافه شد. نهایتاً در سال 86 تعداد استان هایی که به شبکه متصل بودند به 18 استان رسید. در سال 88 نزدیک به 90 نقطه از دستگاه های استان ها به این شبکه متصل شدند. در سال 90 هم با اتصال نزدیک به سه هزارنقطه که شامل زیرمجموعه دستگاه ها و نهاد های دولتی بود به شبکه دولت برای تسریع در کارها دسترسی پیدا کردند. اکنون که در سال 94 هستیم نزدیک به 10 هزار و 902نقطه از دستگاه ها و زیرمجموعه های آنها به شبکه دولت متصل شده اند و افق و چشم انداز پیش رو نیز اتصال بیش از 60 هزار نقطه از دستگاه ها و زیرمجموعه ها در مرحله اول و متصل شدن صدها هزار نقطه دیگر در برنامه بلند مدت است.»


**شبکه دولت یک شبکه ایمن
«شبکه دولت را دو لایه عمومی و اختصاصی تشکیل می دهد که هر دو لایه نیز دارای استانداردها و الزامات امنیتی مختص به خود است.»
عباسیان آرانی می گوید: «لایه اختصاصی بسیار ایزوله است و افراد بسیار محدودی با رعایت ضریب اطمینان بسیار بالا به این بخش از اطلاعات طبقه بندی شده دسترسی دارند اما لایه عمومی دارای ظرفیت دسترسی بیشتری است و تعداد بیشتری از دینفعان می توانند از اطلاعات شبکه دولت بهره برداری کنند.»
این مقام دولت با بیان اینکه بیش از 16 سرویس روی شبکه وجود دارد تا ارائه خدمات به ذینفعان سریعتر و با اطمینان تر انجام گیرد و 20 سرویس دیگر نیز راه اندازی خواهد شد می افزاید: «یکی از ویژگی های شبکه عمومی دولت، اتصال به شبکه های دستگاهی وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مانند «رشد» (آموزش و پرورش)، «شباب» (وزارت صنعت، معدن و تجارت)، «سلامت» (وزارت بهداشت)، «عدالت» (قوه قضائیه) و... است تا شبکه های محلی بعد از اتصال به شبکه دولت بتوانند از شبکه های سایر دستگاه ها و وزارتخانه ها استفاده کنند. حتی مردم نیز می توانند از طریق دفاتر پیشخوان دولت از این شبکه و سرویس های آن بهره برداری کنند.»
عباسیان آرانی اظهار می دارد: «یکی از این سرویس های ارائه شده در شبکه دولت، سیماد (سامانه یکپارچه مراسلات اطلاعات الکترونیکی دولت) است که اکنون 11هزار نقطه در کشور اعم از دستگاه ها، ستاد ها و نهادهای دولتی به آن متصل هستند و هر نهادی بخواهد با نهاد یا دستگاه دولتی دیگر مکاتبه ای داشته باشد، از سیماد استفاده می کند. سرویس سپاد (سامانه پیگیری استعلام دولت) سامانه دیگری است که اگر نامه ای برای دولت و هر دستگاه دولتی نوشته شود با این سامانه قابل پیگیری است. جالب اینکه مردم نیز از طریق دفاتر پیشخوان دولت می توانند مکاتبات خود را در دستگاه های دولتی از طریق این سامانه پیگیری کنند. دفاتر پیشخوان دولت به این شبکه متصل است و مردم می توانند بدون سفر درون شهری و برون شهری و با کمترین هزینه مکاتباتی را که با دستگاه های دولتی انجام داده اند، از طریق شبکه دولت پیگیری کنند. سامانه سامد (سامانه ارتباطات مردم و دولت) سامانه دیگری است که روی شبکه دولت وجود دارد و اگر مردم مشکلی در خصوص وام، اشتغال، درمان، سلامت و... داشته باشند، می توانند با این سامانه به دولت تدبیر و امید منعکس کنند. از طریق این سامانه نامه های ارسالی براحتی به دستگاه های مربوطه ارسال می شود و قابل پیگیری است. سامانه مقامات، سامانه اطلاعات طرح های عمرانی، سامانه هیأت عالی گزینش، درگاه خدمات دولت برای پیگیری مصوبات دولت و... از جمله دیگر سامانه هایی هستند که روی شبکه دولت قرار دارد.»
وی می افزاید: «البته قرار است سرویس های دیگری نیز تا پایان سال به این شبکه متصل شوند، سرویس هایی مانند استعلام ثبت احوال و... . این سامانه ها مربوط به سازمان ها و دستگاه های دیگر دولتی است که با اتصال به شبکه دولت کارها سریعتر انجام خواهد گرفت. به فرض اگر دستگاهی نیاز به استعلام هویتی فردی داشته باشد براحتی می تواند از طریق شبکه دولت به سامانه ثبت احوال دسترسی داشته باشد و هویت فرد را شناشایی کند. بنابراین در همین راستا از انجام کارهای اداری اضافه پرهیز خواهد شد.»


**افق شبکه دولت
شاید برای بسیاری این سؤال مطرح شود ذینفعان شبکه دولت چه کسانی هستند که در این خصوص مدیر کل دفتر تحقیقات و برنامه ریزی مرکز فناوری اطلاعات و امنیت نهاد ریاست جمهوری به «ایران» می گوید: «در شبکه دولت دو گروه «ذینفعان» وجود دارد که گروه اول را نماینده های شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت کشور، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و... تشکیل می دهند که در عین استفاده از لایه های اختصاصی در سیاستگذاری و راهبرد این شبکه نیز نقش پررنگی دارند. گروه دوم شامل استفاده کنندگان از این شبکه است که شامل شهرداری ها، بانک ها، بیمه ها، وزارتخانه ها، دستگاه ها، بنگاه های اقتصادی و حتی مردم هستند که البته بهره برداری بیشتر مردم از این شبکه در آینده از این میسر خواهد شد. یعنی در شبکه دولت علاوه بر اینکه یک دستگاه دولتی با یک دستگاه دولتی دیگر می تواند ارتباط برقرار کند، امکان ارتباط دستگاه دولتی با مردم (کارمندان، بنگاه ها از طریق پیشخوان دولت و اپراتورها) نیز وجود خواهد داشت.»
*منبع : روزنامه ایران